جمعند همه دور و بر خانه ی سلطان
***
جمعند همه دور و بر خانه ی سلطان
حتما خبری هست در خانه ی سلطان
.
بعد از گذر چند دهه چشم به راهی
از راه رسیدی ثمر خانه ی سلطان
.
بیت الحرم از شوق سرش گرم طواف است
دور سرت آقا پسر خانه ی سلطان
.
بی لطف تو بازار کرم نیز کساد است
پس خوب ترین اسم برای تو جواد است
.
گیسوی شکن در شکن از راه رسیده
در موسم غربت وطن از راه رسیده
.
یک شهر سر سفره احسان تو هستند
انگار دوباره حسن از راه رسیده
.
ای صاحب آن دست کریمی که عطایش
پیش از عرق شرم من از راه رسیده
.
در تیرگی موی تو خورشید عیان است
” آن را که عیان است چه حاجت به بیان است “
.
این بال و پر سوخته را ، یار نگه دار
در سلسله ی عشق ، گرفتار نگه دار
.
حالا که طبیب دل بیمار تو هستی
ما را به دل سوخته ، بیمار نگه دار
.
ای دلخوشی ضامن آهو دل ما را
پشت در این خانه نگه دار نگه دار …
.
امشب که گره خورده به گیسوی تو جانم
تا پنجره ی باز ضریحت برسانم !
.
وقتی که در این قوم ، ” محمد ” شده باشی
باید که همین قدر سر آمد شده باشی
.
هر جا که رسیدیم سخن از کرم توست
حق داشتی آقا که زبانزد شده باشی
.
حس می کنم آن عطر علی اکبری ات را
وقتی سحر از کوچه ی ما رد شده باشی
.
سرشاخه ی طوبی ثمر کال ندارد
ارباب شدن طفل و کهنسال ندارد
.
غیر از غم دلدار در این سینه غمی نیست
جز سینه ی ارباب برایش حرمی نیست
.
یارب به سر زلف علی اصغر ارباب
بالاتر از این اسم برایم قسمی نیست
.
گهواره نشین حرم آن روز نشان داد
شش ماه ، در اولاد علی عمر کمی نیست
.
تا گرد روی گنبدشان راه نجات است
شش ماهه ی این طایفه صاحب درجات است
.
در بستری از گل بگذارید تنش را
تا باد اذیت نکند پیرهنش را
.
ای مردم عالم به تماشا بنشینید
این خواستن و سوختن و ساختنش را
.
هم قد عمو شد که مبادا بگذارد
روی دل مادر غم رعنا شدنش را
.
دیگر عرق شرم به پیشانی آب است
خشکی بیابان اثر آه رباب است
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید