نذر خیمه
sli 18

حالم بدون تو تماشایی ندارد

***

حالم بدون تو تماشایی ندارد
جز تو کسی در قلب من جایی ندارد

.
آن قدر خوبی به تمام شهر گفتم
من دلبری دارم که همتایی ندارد

.

دست خدا ! دستی بگیر از رعیت خود
از رعیتی که جز تو آقایی ندارد

.
تهذیب ؛ شرط اول دیدار یار است
بیچاره چشم من که تقوایی ندارد

.
از ندبه های مادرم هر جمعه پیداست
غیر از ظهور تو تمنایی ندارد

.
با هر فراز ناحیه باید ببارد
چشم بدون گریه کارایی ندارد

.
با دوری ات حالم شبیه آن یتیمی ست
که سالیان سال بابایی ندارد

.
جان یتیمی که خرابه منزلش شد
بابا بیا طفلت دگر نایی ندارد

.

امشب ” دلم تنگ است و غم بسیار دارم “
یابن الحسن با عمه جانت کار دارم

.

امشب که هستم دعوت باب الحوائج
دم می زنم از ساحت باب الحوائج

.
شرمنده ام از این که خیلی کم سرودم
در باب فهم و عفت باب الحوائج

.
هر جا کم آوردم نشستم رو به قبله
دادم سلامی خدمت باب الحوائج

.
شکر خدا همواره کارم راه افتاد
در سایه سار رحمت باب الحوائج

.
مَرَّ بِنا ، اَلْلَیْلَتَیْنَ مِن محرم
یعنی رسیده نوبت باب الحوائج

.
ای کاش عزرائیل جانم را بگیرد
در روضه های حضرت باب الحوائج

.

زانو زدم در محفلش قیمت گرفتم
من از رقیه بارها حاجت گرفتم

.

انسیه ، حسنا ، هانیه ، حورا رقیه
آیینه دار حضرت زهرا رقیه

.
با چادری که بر سرش دارد همیشه
حجب و حیا را می کند معنا رقیه

.
با ربنایش عطر کوثر می فشاند
هر شب سر سجاده ی بابا رقیه

.
دل می برد گرچه حسین از خلق عالم
دل می برد از ” دلبر دل ها ” رقیه

.
حبل المتین از ریشه های چادر اوست
امید شیعه روز وانفسا رقیه

.
با خود بهشتم م یبرد فردای محشر
ترسی ندارم در قیامت با رقیه

.
حلال مشکل ها شده ، از کار دنیا
دارد گره وا می کند هر ” یا رقیه “

.

نامش شبیه نام زهرا گریه دارد
داغ رقیه بیش از این ها گریه دارد

.

ناله زدن با نای خسته درد دارد
پهلو و بازوی شکسته درد دارد

.
افتادن از بالای ناقه نیمه ی شب
با پای زخم و دست بسته درد دارد

.

دور از نگاه عمه اش محکم زمین خورد
مانند زهرا مادرش او هم زمین خورد

.

یا کعب نی کرده نشانه بازویش را
یا چکمه ای آزرده کرده پهلویش را

.
وقتی که خیمه در هجوم شعله میسوخت
یا رب چه کرده هرم آتش گیسویش را ؟

.

غیر از کبودی ها نشانی در تنش نیست
من !؟ روضه ی معجر !؟ توان گفتنش نیست

.

دارد خبرها می دهد رنگ پریده
از زجر بسیاری که تا اینجا کشیده

.
همواره آتش می زند بر جان عمه
با بوسه ای بر روی رگ های بریده

.

از تازیانه حرف ها دارد بگوید
یا با عمو از آن که سیلی زد بگوید

عمری شبیه لاله ها کوتاه دارد
از درد هجرش عمه سر در چاه دارد

.
با او چه کرده زجر در صحرا که حتی
غساله هم از شستن اش اکراه دارد

.

وای از یتیمی …” درد بی درمان یتیمی “
وای از یتیمی … ” خواری دوران یتیمی “

.

.

.

علیرضا خاکساری

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose