خواب بودیم که سرمایه ی ما را بردند
***
خواب بودیم که سرمایه ی ما را بردند
عرشیان گوهر ما را به تماشا بردند
.
او که از هر نظری مایه ی آرامش بود
او که منظومه ای از عاطفه و دانش بود
.
کوله باری ز محبت همه جا همراهش
مردم کشور ایران همه خاطرخواهش
.
پیکر داعشیان را قدمش می لرزاند
روی دستش همه ی منطقه را می چرخاند
.
یادمان داد پی حذف ستمگر باشیم
با همه مردم مظلوم برادر باشیم
.
چه در ایران و چه لبنان همه در یک راهیم
چه عراق و چه یمن امت حزب اللهیم
.
سائل سفره ی نان و رطب زینب بود
حتم داریم که او منتخب زینب بود
.
مقتدر بود ولی گوش به فرمان ولی
سخنش بود دقیقاً سخن سید علی
.
شانه در شانه ی فرمانده قدم بر می داشت
دست در دست علمدار علم بر می داشت
.
ماه شب های پر از امنیت ایران بود
نور او در همه جا بود و خودش پنهان بود
.
ماه ما پرتویی از نور مه علقمه بود
اصلا انگار که مأمور مه علقمه بود
.
ماه ما بود همان خسرو شیرین دهنان
” که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان “
.
خبر آمد که شب جمعه شهیدش کردند
ماه را کشته ی فرمان یزیدش کردند
.
تن او را چه بگویم ، گل پرپر شده بود
آه ، سردار شبیه علی اکبر شده بود
.
شرح این داغ عیان را به بیان لازم نیست
روضه باز است دگر مرثیه خوان لازم نیست
.
چه بگویم خودتان دست قلم را دیدید
بدن خونی سردار حرم را دیدید
.
داغ سخت است بزرگ است ولی بی تردید
دختر فاطمه بالاتر از این ها را دید
.
آه از آن لحظه که از اسب برادر افتاد
آه زینب وسط آن همه لشکر افتاد
.
گفت دست از سر این مرد خدا بردارید
ای شیاطین روی آیات قدم مگذارید
.
به خدا سبط رسول است مسلمان است او
به لبش آب رسانید که عطشان است او
.
خونِ روی بدنش را احدی پاک نکرد
پسر فاطمه را هیچ کسی خاک نکرد
.
.
.
علی ذوالقدر
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید