دائماَ شور عشق در سر ماست
****
دائماَ شور عشق در سر ماست
ترش رویی دشمن از این است
این که در ازدحام تلخی ها
زندگی با حسین شیرین است
.
کوله ی من کجاست ؟ کفشم کو ؟
اربعین ها همیشه بی تابم
بعد از آن اولین سفر دل من
موکبی شد برای اربابم
.
بغض بی تاب عاشقان ، سفری
روی ابر خیال می خواهد
از نجف سمت کربلا رفتن
پا فقط نه که بال می خواهد
.
این ستون ها که بیستون وارند
نقل یک عشق ناب و دیرینند
این جماعت چقدْر فرهادند
شهریاران قصر شیرینند
.
ما ” أنا منْ حسیْن ” گویانیم
همه یک روح و بیشمار تنیم
بس که ” حبّ الحسین یجمعنا “
همه انگار اهل یک وطنیم
.
چشممان محو رقص پرچم هاست
گوشمان مست نوحه ی عربی ست
آتش و باد ، گرم عود و فلوت
شب مستان نینوا چه شبی ست
.
به لبم ، لبْ لبی غزلخوان شد
جای شربت شراب در سینی ست
به دهانم دهین عجب چسبید
طعم شعْریّه شعر آیینی ست
.
در مسیری که فرش آن عرش است
من فقط دیده ام ظواهر را
خرده از من مگیر ای زاهد
حرجی نیست حال شاعر را
.
گرم تبخیر سوی خورشیدیم
رودهایی به سمت دریاییم
در همین ظهر راه پیمایی
سوی عصر ظهور پویاییم
.
شک ندارم برای درد همه
نام مهدی همیشه تسکین است
چای مشّایه یادمان داده ست
زندگی با حسین شیرین است …
.
.
محسن کاویانی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید