رواق خاک آلوده شبستانی که من دارم
****
رواق خاک آلود شبستانی که من دارم
کجا و شان بی پایان مهمانی که من دارم
ببافم فرش قرمز رنگ با گیسوی خونینم
به کار آید همین موی پریشانی که من دارم
.
سر و رویت به هم خورده ولیکن باز زیبایی
ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم
.
اگرچه خاکی است اما شبیه طشت اصلا نیست
بیا بنشین عزیزم روی دامانی که من دارم
.
الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید
شده لب پر لب قاری قرآنی که من دارم
.
از آن لحظه که دیدم در دهانت نیست دندانی
بدم می آید از این چند دندانی که من دارم
.
به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر
پریشان تر شده موی پریشانی که من دارم
.
نمی دانم که از ضعف است یا که از شکستن هست
دلیل از سر شب دست لرزانی که من دارم
.
سراغت را گرفتم با لگد سرباز رومی زد
زبانم را نمی فهمد نگهبانی که من دارم
.
تو را اینجا کشیدم که بگیرم بوس آخر را
ندارد هیچ کس مانند پایانی که من دارم
.
.
.
گروه شعری یا مظلوم
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید