سلام و درود خداوند اکبر
***
سلام و درود خداوند اکبر
سلام امامان ، سلام پیمبر
.
به هفتم امام و نهم نور سرمد
به باب الحوائج به موسی ابن جعفر
.
دُرِ شش صدف گوهر هشت دریا
سپهر فروزنده ی پنج اختر
.
چراغ دل و چشم آزادمردان
امام امامانِ عالم سراسر
.
در آیینه ی طلعت اوست پیدا
جلال و جمال خداوند اکبر
.
دعائی به کویش به یک ختم قرآن
سلامی به قبرش به صد حجّ برابر
.
درود خداوند بر جسم و جانش
ز آغاز خلقت الی صبح محشر
.
جلال خدا در وجودش مجسّم
جمال نبی در جمالش مصوّر
.
نسیمی که بر خیزد از کاظمینش
ز مُشک است بهتر ز عطر است خوش تر
.
دل از مهر آن جان عالم نگیرم
بگیرند صد بار اگر از تنم سر
.
به هر سو کنم رو به هر جا نهم پا
دلم دور گلدسته هایش زند پر
.
به موسی بن جعفر ببر عرض حاجت
که موسی بن عمران به کویش زند در
.
کلامش به گفتار ، گفتار قرآن
عروجش به زندان ، عروج پیمبر
.
زمین و زمان از جمالش مزیّن
جهان و جنان را دمش روح پرور
.
به باب الولایش ملک را توسّل
به حبل المتینش دو گیتی مسخّر
.
چنان گشته با دوست گرم مناجات
که محو دعایش شده خصم کافر
.
دریغا چه بگذشت زیر شکنجه
بر آن نجل زهرا زخصم ستمگر
.
جراحات زنجیر و دلبند زهرا
سیه چال زندان و فرزند حیدر
.
چنان زیر زنجیر محو خدا بود
که زنجیر می گفت الله اکبر
.
دریغا که بر هیجده دختر او
ملاقات یک تن نیامد میسّر
.
بنالید ای دوستان بر غریبی
که تابوت او بود از تخته ی در
.
الا فاطمه گریه کن بهر بابا
که روحش غریبانه زد از بدن پر
.
نه مونس نه همدل نه همره نه همدم
نه یاور نه همسر نه دختر نه خواهر
.
زبانش به ذکر خدا بود مشغول
روانش به زهر جفا سوخت یکسر
.
غریبی و هجران و حبس و شکنجه
نبود این همه ظلم و بیداد باور
.
بسوز ای دل آن گونه در ماتم او
که از نخل ” میثم ” زند شعاه ات سر
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید