سلطان این عالم تنها غریبونه
***
سلطان این عالم تنها غریبونه
تو حجره افتاده روی لباش خونه
بمیرم این آقا ، امام رضامونه
.
داره تو اون دمای آخر
به زیر لب میگه ای مادر
.
غم یکی د وتا نیست ، دورش آشنا نیست
هیچ کی جز جوادش دور حضرت رضا نیست
.
از کوفه تا حجره ، آمد جگر سوخته
به یاد اون کوچه ، با چشم تر سوخته
به یاد اون مادر ، که پشت در سوخته
.
با داغ سینه و میخ در
به زیر لب میگه ای مادر
.
خسته و خزونی با قد کمونی
مادری که پرپر شد تو اول جوونی
.
غم یکی دوتا نیست ، دورش آشنا نیست
هیچکس جز جوادش دور حضرت رضا نیست
.
روی زمین پیش پای جواد افتاد
شبیه زلفی که تو دست باد افتاد
یاد غم بزم ابن زیاد افتاد
.
نور دیده زینب ، قد خمیده زینب
همسفر با راس عشق سر بریده زینب
.
تو ناله ی آخر دلش کبوتر شد
با خوندن روضه ، لبش معطر شد
مهمون گودال به خون شناور شد
.
ای بی کفن حسین واویلا
خونین بدن حسین واویلا
.
ای ذبیج عطشان
ای قتیل عریان
.
ای برادر زینب ای
تشنه لب حسین جان
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید