شکر خدا که عمری ست در پشت این درم من
سرمایه دار شهرم ، مسکین حیدرم من
.
لب تشنه ى شراب ساقى کوثرم من
در مکتب ولایت شاگرد قنبرم من
.
با آب چاه کوفه ، اوّل وضو گرفتم
جارو زدم نجف را تا آبرو گرفتم
.
بى انتها على بود ، بى انتها نجف شد
تا رو به قبله کردم ، قبله نما نجف شد
.
در کوچه هاش رفتم ، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق ، حیّ على نجف شد
.
یا حیدر است ، یاهو ، یا ربّناست حیدر
سوگند بر پیمبر ، اسلام ماست حیدر
.
من آمدم که کوه ایمان بسازى از من
اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من
.
با درد آمدم تا درمان بسازى از من
یک بوسه اى بده تا سلمان بسازى از من
.
پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است
آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است
.
هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد
در سجده سر به زیرى ، در جنگ سرورى کرد
.
خوابید جاى احمد یعنى پیمبرى کرد
ارث از پدر پسر برد ، عبّاس حیدرى کرد
.
در کربلا عمو رفت ، سقّاى کودکان شد
قدّ حسین خم شد ، با مشک تا روان شد
.
چشمش به خیمه ها بود ، تیر سپر که آمد
از روى اسب افتاد ، گرزى به سر که آمد
.
زد زیر گریه بابا ، دردِ کمر که آمد
عمّه چقدر لرزید ، سویش نظر که آمد
.
برخیز اى دلاور ، تا حرمله نخندد
رفتى و شمر آمد ، دست مرا ببندد
.
.
.
سید پوریا هاشمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید