عاشقى که نیست حیران تو ، حیران می شود
***
عاشقى که نیست حیران تو ، حیران می شود
خواه یا ناخواه ، خواهان بیابان می شود
.
هر که بین ره پشیمان شد ز عاشق بودنش
از پشیمان بودنش حتماً پشیمان می شود
.
در بیابان طلب ؛ خارِ که بودن مطرح است
خار ، خار گل نشد ، خار مغیلان می شود
.
وصل یا هجران تماماً بستگى دارد به تو
تو بخواهى هجر ، وصل و وصل ، هجران می شود
.
گیسوى آشفته ات حال مرا آشفته کرد
با پریشان هر که می گردد پریشان می شود
.
گر تو باشى و نباشد هیچ کس در محضرت
کوچه هاى مصر هم مانند کنعان می شود
.
نامه ام را دیدم و پشت شما مخفى شدم
طفل هر وقت اشتباهى کرد پنهان می شود
.
من سگ آلوده ام اما پناهنده شدم
کهف اگر کهف تو باشد سگ هم انسان می شود
.
من که گریان نیستم ، یعنى که عاشق نیستم
ورنه عاشق مثل طفلان زود گریان می شود
.
رزق تو از هر طرف باشد معانیش یکى ست
نان اگر از هر طرف خوانده شود نان می شود
.
با کریمان گشتن و آدم شدن دشوار نیست
چه کسى گفته نخواهد شد ، به قرآن می شود
.
خاک پاى گُل شدن از بهترین حاجات ماست
خاک عاشق بعد مردن خاک گلدان می شود
.
کیسه بر شانه بینداز و به هر جا سر بزن
آب و نانى جمع کن ، دارد زمستان می شود
.
در حقیقت ذکر یا معشوق و یا عاشق یکی ست
گاه آن این می شود ، گه گاه این آن می شود
.
من نمی دانم چرا هر وقت که تب می کنم
مادرم پا می شود رو به خراسان می شود
.
خادمانت هم اباالفیضند و حاجت می دهند
با کریمان هر که بنشست از کریمان می شود
.
درد بسیار است اما به طبیبان سر نزن
دردها با ” یا ابوالفضل ” است درمان می شود
.
بردن این مشک که کار من بى دست نیست
کور شد وقتى گره ، محتاج دندان می شود
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید