ما أرید أیامی انت لو ما بیها
روزهای زندگی ام را نمی خواهم ؛ اگر تو در آ ن ها نباشی
.
یا حسین اعیونی الما بجت أعمیها
ای حسین اگر چشمان برایت نگریند ، نابینایشان خواهم کرد
.
آنا ناذر روحی بسمک امخلیها
من جانم را نذر نام تو کرده ام ؛ نذر نام تو
.
الحواس الخمسه عندی کلها مشغوله بوجودک مو الیه
حواس پنجگانه ام همه مشغول تو هستند ، تو مالک آن ها هستی
.
ارخیصه العیون الما تبجی اعلیک و اتوزع دمعها کل مسیه
چه بی ارزشند چشمانی که نگریند و اشکشان جاری نشود بر تو ؛ شامگاه
.
اعیونی لو لا سامح الله باقت الدنیه دمعها اشیبقه بیه
اگر چشمانم خدایی نکرده دنیا باعث خشک شدنشان شود ، چیزی از من نخواهد ماند
.
اعیونی لو ما طیفک بیمن یواسونی
چشمانم اگر رویای تو در آن نباشد ، با چه چیز همدردی کنند
.
لو تعوف ادموعک الله یعمی اعیونی
و اگر برای تو گریستن را ترک کنند ، خدا آن ها را نابینا کند
.
الما بجت لمصابک إلمن امخلیها
آن که در مصیبت تو اشک نریزد ، پس نفعش چیست ؟!
.
ما أرید أیامی انت لو ما بیها
روزهای زندگی ام را نمی خواهم ؛ اگر تو در آ ن ها نباشی
.
یا حسین اعیونی الما بجت أعمیها
ای حسین اگر چشمان برایت نگریند ، نابینایشان خواهم کرد
.
آنا ناذر روحی بسمک امخلیها
من جانم را نذر نام تو کرده ام ؛ نذر نام تو
.
عینی لو تجفی بطبعها اعلیک ما ینزل دمعها أنسه عینی
چشمم اگر جفاکار شده و بر تو اشک نریزد ؛ فراموشش خواهم کرد
.
اجدامی لو ما تعتنیلک آنا ما أرید الما تجیلک توفی دینی
پاهایم اگر سمت تو نیایند ، این پاها را نمی خواهم ، وقتی ادای دین نکنند
.
کلشی یمک بالنهایه و مو وسیله حسین غایه بیها دینی
همه چیز به تو ختم می شود ؛ حسین فقط وسیله نیست ، هدف است ، دین من پیش اوست
.
روحی تهجر روحی لو هجرت أیامک
جانم مرا ترک خواهد کرد ، اگر لحظه ای تو را ترک کنم
.
أنسه بیک اجروحی من أعیش آلامک
زخم هایم از یادم می رود ، چون زخم ها تو را به یاد آورم
.
یا دمعتی و نوحی و عبرتی من أجریها
ای اشک و ناله هایم و بغضی که در گلویم هستی
.
ما أرید أیامی انت لو ما بیها
روزهای زندگی ام را نمی خواهم ؛ اگر تو در آ ن ها نباشی
.
یا حسین اعیونی الما بجت أعمیها
ای حسین اگر چشمان برایت نگریند ، نابینایشان خواهم کرد
.
آنا ناذر روحی بسمک امخلیها
من جانم را نذر نام تو کرده ام ؛ نذر نام تو
.
إذنی لو ما تسمع اسمک منها أنا أتبره و اخدمک آنا عهدی
گوش هایم اگر نام تو را نشنوند از آن ها دوری می جویم ، خادمت می شوم ، این عهد من است
.
بصدری لو ما بیه علامه من اللطم فاقد کرامه صعبه عندی
سینه ام اگر علامتی از سینه زنی نداشت ؛ برایم قابل تحمل نیست
.
اجفوفی خرسه ابلایه رایه و انذرتها امن البدایه هذا وعدی
دستانم بی ارزشند اگر پرچم تو را نگیرند و از لحظه ی تولد آن ها را نذر کرده ام ، این پیمان من است
.
الما تشیل الرایه جفی ما أرضاها
دستی که پرچم را بالا نگیرد ، آن دست را نمی خواهم
.
جدمی للمشّایه تمشی و أسعی اویاها
پاهایم پیاده می روند و جانم با آن هاست
.
المحبه احجایه و بس إلک تدریها
عشق و محبت داستانی است که فقط متعلق به اوست
.
ما أرید أیامی انت لو ما بیها
روزهای زندگی ام را نمی خواهم ؛ اگر تو در آ ن ها نباشی
.
یا حسین اعیونی الما بجت أعمیها
ای حسین اگر چشمان برایت نگریند ، نابینایشان خواهم کرد
.
آنا ناذر روحی بسمک امخلیها
من جانم را نذر نام تو کرده ام ؛ نذر نام تو
.
أنذر اولادی بحضرتک و أفرح بمجلس عزاءک لو شفتم
فرزندانم را نذر تو کردم و شادمان می شوم که در مجلس عزای تو آن ها را ببینم
.
دمعه دمعه اتطیح منهم لون ما وفوا مصابک أنا ما ردتهم
دانه دانه اشک از چشم آن ها جاری ست و اگر به تو وفا نکنند ، آن ها را هم نمی خواهم
.
الما یخدمک طول عمره قلبی من عنده ایتبره فهّمتهم
کسی که کل عمرش در خدمت تو نباشد دلم از او بیزار است ؛ من به آن ها آموخته ام
.
دمهم البلعاشر ینزف من الهامه
خونی که از سرشان در روز عاشورا می چکد
.
بالعشیره انفاخر لو رفعنه القامه
باعث افتخار ما خواهد بود
.
یا یزید القادر ثورتک یمحییها
کدام یزید می تواند انقلاب تو را محو کند ؟
.
ما أرید أیامی انت لو ما بیها
روزهای زندگی ام را نمی خواهم ؛ اگر تو در آ ن ها نباشی
.
یا حسین اعیونی الما بجت أعمیها
ای حسین اگر چشمان برایت نگریند ، نابینایشان خواهم کرد
.
آنا ناذر روحی بسمک امخلیها
من جانم را نذر نام تو کرده ام ؛ نذر نام تو
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید