مشک بر دوش به دریا آمد
***
مشک بر دوش به دریا آمد
همه گفتند که موسی آمد
.
نفس آخر ماهی ها بود
ناگهان بوی مسیحا آمد
.
از سر و روی فرات ، آهسته
موج می ریخت که سقا آمد
.
او قسم خورده که سقا باشد
آن زمانی که به دنیا آمد
.
دست بر زیر سر آب نبرد
علقمه بود که بالا آمد
.
از کمین گذر نخلستان
با خبر بود که تنها آمد
.
کاش آن تیر نمی آمد ، حیف
از بد حادثه امّا آمد
.
انکسار از همه جا می بارید
از حرم ، شاه حرم تا آمد
.
داشت آماده ی هجرت می شد
که در این فاصله زهرا آمد
.
از دل علقمه زیبا می رفت
مثل آن لحظه که زیبا آمد
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید