همین که می رود از درد ابروهای تو در هم
***
همین که می رود از درد ابروهای تو در هم
صدای ناله بر می خیزد از خاک پیمبر هم
پس از این حیدر کرار هم خون گریه خواهد کرد
پس از تو زخم هایش می شود وامانده ی مرهم
.
تمام کینه های کهنه دور خانه ات نو شد
اُحد یک سمت می غرّید و از یک سمت خیبر هم
.
درِ این خانه چوب از هر درختی داشت می دانم
که می سوزند از شرمندگی سرو و صنوبر هم
.
بپرس از کوه ها اشک زلال چشمه کار کیست ؟
چرا گریان شده جنگاوری مانند حیدر هم ؟
.
نه تنها شانه های لاغرِ بابا بزرگ من
که هق هق از غمت لرزیده تن های تناور هم
.
به تنهایی برایت روضه می گیرم در این خانه
خودم سینه زن و گریه کن و مداح و منبر هم
.
تو سرّ اللهی و من ناتوان از گفتنت هستم
ببین شرمندگی حاصل شد از یک شعر دیگر هم
.
قسیم النار و الجنه کناری تکیه خواهد داد
سوا خواهند شد روز قیامت شیعیان دَر هم
.
.
.
محمد خادم
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید