هیزم رسید و آتشی از در بلند شـد
ای وای من که ناله ی مادر بلند شد
.
مامور شد به صبر علی ، از سکوت او
سو استفاده کرد ستمگر بلند شد
.
با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برای کشتن مادر بلند شد
.
در را شکست او ، کمر شیعه را شکست
طوری که وای وای پیمبر بلند شد
.
طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد
طوری زدند ناله ی حیدر بلند شد
.
با این همه همین که علی بین کوچه رفت
دیوار را گرفت از آن در بلند شد
.
دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد
.
زینب شنید گریه ی در ، آه میخ را
زینب گریست داد برادر بلند شد
.
این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم
اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید