چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد
***
چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد
میان زندگی اش صاحب الزمان دارد
به هیچ کس نزند رو ، کسی که منتظر است …
تمام عمر نظر سوی آسمان دارد
.
هم آبرو و هم ایمان و هم ولای علی
هر آن چه دارد از این بیت و آستان دارد
.
نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش
که دل سپردنِ در این جهان زیان دارد
.
به غیر نوکر این خانه که خودش آقاست
کجاست آن که چنین یار مهربان دارد
.
نه حرف و صحبت دیروز باشد و امروز
حکایتی شده این عشق ، داستان دارد
.
چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا
دلم هوای حریمِ حسین جان دارد
.
از آتشی که فراگیر باشد و باقی
هر آن که کرب و بلا رفته است امان دارد
.
به سوی زائر او مادری جوان آید
تعجب است چرا قامتی کمان دارد ؟!
.
تعجب است چرا چهره اش کبود شده ؟!
ز دود و شعله به چادر ، چرا نشان دارد ؟!
.
میان مجمع زوار کربلا ، زهرا
می آید و همه ی روضه را بیان دارد
.
چه کرده است مگر با حسین و دندانش
چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد ؟!
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید