یه قافله بارون یه قافله دریا
***
یه قافله بارون یه قافله دریا
داره میاد کم کم از تو دل صحرا
.
یه قافله عشق و یه قافله احساس
ستاره ها هستند تو سایه ی عباس
.
خیالشون تخته بال کبوترها
عمو ابالفضله کنار دخترها
.
رو دستای مادر شیرخوارشون خوابه
خیالتون راحت مشکا پُر از آبه
.
عون و علی اکبر دور و بر زینب
سایه ی اربابه روی سر زینب
.
غبار هم روی محمل نمی شینه
چادر زینب رو کسی نمی بینه
.
رکابشه امروز پای بنی هاشم
دستشو میذاره رو شونه ی قاسم
.
دست اباالفضله آرامش بانو
عباس زانو زد پیاده شه بانو
.
این کاروان که یاس و لاله همراشه
خدا به خیر کنه سه ساله همراهشه
.
عباس توی خیمه کنار گهواره
یه چند تایی مشک اضافه میذاره
.
توی دل زینب دلهره افتاده
حالا نفس هاش به شماره افتاده
.
توی دل زینب دلشوره ی فرداست
شنید و قلبش ریخت آه کربلا اینجاست
.
حسینو می بینه با اشکای چشماش
میگه که هر لحظه جلوی چشمم باش
.
از جلوی چشمم دور نشو دور نشو
.
خاک اینجا به ما نمی سازد
پسر مادر بیا برگرد
.
این سرزمین خاکش خیلی غم انگیزه
این جا همون جاست که خونتو میریزه
.
اون گوشه ی صحرا چقدر تاریکه
خیمه به اون گودال چقدر نزدیکه
.
چه عزتی امروز چه غربتی فردا
چه شوکتی امروز چه وحشتی فردا
.
فردا تو این صحرا راهش رو می بندن
به اشکای زینب یه عده می خندن
.
چند روز بعد اینجا غوغا به پا میشه
تشنه لب گودال سرش جدا میشه
.
صدایی می پیچه علم زمین افتاد
رو خاک ها سقای حرم زمین افتاد
.
عمو که می افته دخترا می افتن
کوفیا دنبال معجرا می افتن
.
مادر بی شیر و قحطی آب ای وای
سه شعبه دنبال طفل رباب ای وای
.
فردا تو این صحرا دلا پُر درده
تو خیمه ی عباس حرمله می گرده
.
شام غریبان و خنده دشمن ها
گریه ی دخترها آتیش دامن ها
.
آخر این راهو کسی نمی دونه
روضه ی گودالو زینبه می خونه
.
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
.
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
.
شب اوله که از من دوری
من کربلا تو مقتل تو کنج تنوری
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید