دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
***
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزه ها کنم
.
بر آن شدم که بغض سرخ این گلوی خسته را
شبی دوباره وقف آن صدای آشنا کنم
.
بر آن شدم که دست های ناشکیب خویش را
فدای آن دو دست پاک از بدن جدا کنم
شما اسیر دست های پر فریب شب شدید
و من بر آن شدم به آفتاب اقتدا کنم
.
کجا شدند آن صف شهاب های نقره ای
که یک سبد ستاره از میانشان جدا کنم
.
مرا به عاشقی ، مرا به مرگ سرخ خوانده اند
دلم کجـاست تا دوباره نذر کربلا کنم
.
.
.
سید مهدی احمدی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید