آن صدایی که مرا سوی تماشا می خواند
***
آن صدایی که مرا سوی تماشا می خواند
از فراموشیِ امروز به فردا می خواند
.
آشنا بود صدا ، لهجه ی زیبایی داشت
گله از فاصله ، از غربت و تنهایی داشت
.
هم نفس با من از آهنگ فراقم می خواند
داشت از گوشه ی ایران به عراقم می خواند
.
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
می روم می روم از خویش به هر جا او هست
.
جمکران بدرقه در بدرقه ، تسبیح به دست
سهله آغوش گشوده ست مفاتیح به دست
.
رایحه رایحه با بوی خودش می خوانَد
خانه ی دوست مرا سوی خودش می خوانَد
.
خانه ی دوست که از دوست پر از خاطره است
خانه ی دوست که نام دگرش سامره است
.
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد ؟
.
وطن آن جاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آن جا که در آن خانه ی محبوب من است
.
سامرا ! خانه ی محبوب من ! از او چه خیر ؟
از دل آرام من ، از خوبِ من ، از او چه خبر ؟
.
ما همه غرق سکوتیم تو این بار بگو
سامرا ! طاقت ما طاق شد از یار بگو
.
سایه ی روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
.
به اذانش ، به قنوتش ، به قیامش سوگند
به رکوعش ، به سجودش ، به سلامش سوگند
.
قَسَمت می دهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز ؟
.
آخرین مرتبه کی راهی میقات شده ست ؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شده ست ؟
.
خسته از فاصله ام با منِ بی تاب بگو
با من از گریه ی او در دل سرداب بگو
.
سامرا ! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است ؟
.
حرمت ساحل آرام ترین امواج است
این گدا سامرها ی نیست ، ولی محتاج است
.
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
.
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم ، بگو با یارم ـ
.
رنگ و رو رفته شد آفاق ، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
.
آن چه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم ، تو نشنیده بگیر
.
تو فقط چاره ی هر دردی و برمی گردی
وعده ی بی برو برگردی و برمی گردی
.
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل ، آن چه شکسته ست ، قفس خواهد بود
.
از سر مأذنه ی کعبه اذان می خوانیم
قبله ی کج شده را سوی تو می چرخانیم
.
هر کجا می نگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
.
تازه این اول قصه ست ، حکایت باقی ست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی ست
.
مینویسم که شب تار سحر می گردد
یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد
.
.
.
سید حمیدرضا برقعی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید