ای بحر شرف گوهر آوردی
****
ای بحر شرف گوهر آوردی
ای نخل کمال بر آوردی
.
آئینه ی دادگر آوردی
در دامن خود قمر آوردی
.
عبدالله را پسر آوردی
خلق الله را پدر آوردی
.
مخلوق خدا آئین زادی
احمد ، طاها ، یاسین زادی
.
ای دیده تجلی سرمد بین
در شهر خدا رخ احمد بین
.
عالم همه خلد مخلّد بین
پیدایش روح مجرد بین
.
میلاد رسول موید بین
خورشید جمال محمد بین
.
زینت ده لیل و نهار آمد
در دشت کویر بهار آمد
.
برخیز که خضر نجات آمد
با چشمه آب حیات آمد
.
خورشید سوی ظلمات آمد
مخلوق خدای صفات آمد
.
آئینه ی جلوه ذات آمد
بالله که شب صلوات آمد
.
لبخند به خنده ی احمد زن
گلبوسه به خاک محمد زن
.
گردون شده محو کمال او
عالم همه محو جلال او
.
مه بنده ی صف نعال او
خورشید گدای بلال او
.
قرآن سخن خط و خال او
ایمان مهر وی و آل او
.
در مدح و ثناش دهن کوچک
لوح و قلم است و سخن کوچک
.
عالم به عنایت او زنده
آدم به هدایت او بنده
.
سوگند به خالق بخشنده
سوگند به ماه درخشنده
.
سوگند به مهر فروزنده
سوگند به اختر تابنده
.
او بود پیمبر این عالم
پیش از فلک و ملک و آدم
.
جانا بنگر رخ جانان را
جان دو جهان ؛ جهان جان را
.
آرنده ی مکتب قرآن را
فرمانده ی عالم امکان را
.
مصباح هدایت انسان را
پیغمبر داور منان را
.
ای گمشده نور هدی آمد
میلاد رسول خدا آمد
.
او کعبه و خلق به تجلیلش
سیراب ز زمزم تنزیلش
.
کو ابرهه و سپاه و فیلش ؟
کارند به چنگ ابابیلش
.
در هم شکنند به سجیلش
وز کید کشند به تضلیلش
.
زنده است نبوت و قرآنش
چون دست خداست نگهبانش
.
ای هفت سپهر حقیر تو
وی پنج رسول سفیر تو
.
وی چار کتاب بشیر تو
سه روح و دو کون اسیر تو
.
یکتائی و نیست نظیر تو
توحید چراغ منیر تو
.
گفتار تو آب حیات ما
بر لعل لبت صلوات ما
.
وصف تو به روح ، روان بخشد
مهر تو به قلب توان بخشد
.
مدح تو به کام زبان بخشد
نام تو به خلق امن بخشد
.
گفتار تو بر همه جان بخشد
مسکین تو هر دو جهان بخشد
.
موسای دو صد ید بیضائی
عیسای هزار مسیحائی
.
گردون ورقی است ز قرآنت
خورشید چراغ دبستانت
.
جنت شده عاشق سلمانت
خیل رسلند مسلمانت
.
خلق دو جهان همه مهمانت
عالم نه خداست ثناخوانت
.
قرآن به ثنای تو کامل شد
لولاک به مدح تو نازل شد
.
هر چند که در یتیم استی
سرمایه ی بحر قدیم استی
.
هم طور هزار کلیم استی
هم صاحب خلق عظیم استی
.
مولا و بزرگ و کریم استی
دانا و بصیر و حکیم استی
.
خورشید چو دانه که در مشتت
مه گشته دو نیمه ز انگشتت
.
توصیف خدای به تکریمت
صف بسته ملک پی تصمیمت
.
افواج رسل همه تسلیمت
سر داده به رشته ی تصمیمت
.
خلقت دانشجوی تعلیمت
محتاج تفکر و تفهیمت
.
” میثم ” سخن از تو همی گوید
جز منقبت تو نمی گوید
.
.
.
استاد حاج غلامرضا سازگار
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید