عطش نشانه گرفته است آبروی تو را
***
عطش نشانه گرفته است آبروی تو را
که بر زمین بزند شوکت سبوی تو را
.
جلالت تو زمین خورد و کودکان هر شب
به روی خاک کشیدند ماه روی تو را
.
فرات لایق سیراب کردن تو نبود
مگر که تر بکند نیزه ای گلوی تو را
.
تو دست از همه شستی ، صدا زدی که حسین
به عالمی نفروشیم تار موی تو را
.
بگو به دختر خورشید ، ضربه های عمود
گرفته از سر تو سایه ی عموی تو را
.
کنار علقمه یک گوشواره گم شده است
حسن به عهده گرفته است جستجوی تو را
.
غبار چادر خاکی مادر سادات
چقدر ساده بر آورده آرزوی تو را
نسیم های بهاری جلوتر از نیزه
به صحن شاه نجف می برند بوی تو را
.
.
.
حجت الاسلام محسن حنیفی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید