بابا با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
.
شکایتم از اون نامرد بی دینه
از اون شب تاریک چشام نمی بینه
از دست سنگینش سرم چه سنگینه
.
تو روی نی بودی و من بین بیابون
پریدم از خواب ولی لرزون و هراسون
.
بخون حکایت رو
درد جسارت رو
از چشم پُر خون
.
بابا با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
.
پشت تموم این همه بلا دوره
رسیدی و بین طشت طلا نوره
اگه بیام با تو نور علی نوره
.
قدّ خمیدم ببین و لرزش دستم
موی سفید من و دندون شکستم
.
منو ببر بابا
که من مث زهرا
خسته خستم
.
بابا زهرای کوچیک تو
تو آرزوی توئه
دلم توی سینه م عین گلوی توئه
.
بابا با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
.
موهام پُر از خاکه پاهام پُر از خاره
نمی دونی زخمام چه سوزشی داره
خوابم میاد اما هق هق نمیذاره
.
دشمن با سرنیزه به جون حرم افتاد
اونقدر دویدم چادرم از سرم افتاد
.
صد دفعه افتادم
درست همون جور که
مادرم افتاد
.
بابا یاس پُر آبله ام
زهرای قافله ام
اسیر دستای سنگیِ حرمله ام
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید