برپا شده بساط عزای طهور تو
***
برپا شده بساط عزای طهور تو
باران نشسته کنج نگاه نمور تو
.
ای شاخه ی شکسته و طوبای سوخته
موسی نشسته فیض بگیرد ز طور تو
.
خورشید پشت ابر ، تو را گریه می کند
وقتی که زیر پوشیه ها رفت نور تو
.
آیینه ی ترک ترک روی طاقچه
تصویری است از وجنات غرور تو
.
گندم … نه ! غصه در دل دستاس ریختی
این روزها که او شده سنگ صبور تو
.
بانو مرو ! بمان که مسیحای خانه ات
دارد حیات از نفحات حضور تو
.
قطعا دوباره قلب علی گرم می شود
با گرمی دوباره ی قلب تنور تو
.
در کوچه از جبین ؛ عرق شرم پاک کرد
دست طناب بسته ی مرد غیور تو
.
سادات واژه ها ! همه دق مرگ می شوند
هنگام شعر کوچه و شرح عبور تو
.
.
.
حجت الاسلام محسن حنیفی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید