به اسم تو دخیل گریه بستم من
گدایی از گدایان تو هستم من
حسن جانم
.
شبیه قطره تو دریای موّاجم
یه عمره به عنایات تو محتاجم
حسن جانم
.
تا جون دارم آقا پای تو می مونم
آقا قدر محبت هاتو میدونم
.
تو که درد همه دنیا رو می بینی
با سائل ها سر یک سفره می شینی
.
حسن جانم حسن جانم حسن جانم
.
دلم می خواد که سایه ت رو سرم باشه
دلم می خواد آقام صاحب حرم باشه
حسن جانم
.
حرم گفتم دوباره قلب من خون شد
دل زهرای مرضیه پریشون شد
حسن جانم
.
حرم گفتم به یاد مشهد افتادم
به یاد اون ضریح و مرقد افتادم
.
حرم گفتم همونجا که رها مونده
بدون گنبد و ایوون طلا مونده
.
حرم گفتم به یاد قبرت افتادم
به یاد غصه ها و صبرت افتادم
.
حسن جانم حسن جانم حسن جانم
.
چقدر زخم زبون خوردی و رنجیدی
چقدر دشنام شنیدی اما خندیدی
حسن جانم
.
شنیدم که شدی از غصه دلتنگ و
تو دیدی ماجرای کوچه ای تنگو
.
حسن جانم
.
شنیدم که یه ابری سایه زد رو ماه
شنیدم کی بُوَد مانند دیدن آه
حسن جانم
.
خودت دیدی چطور اجر نبی رو داد
چنان زد مادر تو رو زمین افتاد
.
خودت دیدی که مادر بی کس و تنها
خودت دید که گوشوره ش روی خاکا
.
شنیدم من که اون با کینه بد میزد
می دید هیچ کس تو کوچه نیست کتک میزد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید