به پیشگاه تو شعرم اگرچه بار ندارد
ولى براى سرودن دلم قرار ندارد
.
چه دیده اند گدایان ؟ چرا که بر درِ خانه
کسى به قدر تو چشم امیدوار ندارد
.
هزار بار بیایم هزار بار بگیرم
چرا که لطف کریمان یکى دو بار ندارد
.
به لطف سفره ی پهن و شبانه روز به راه است
محله اى که تو هستى اگر ندار ندارد
.
کسى چنان تو تبهّر به خاک کردن دشمن
على الخصوص براى شتر سوار ندارد
.
و با دو تا پسرى که کشیده از تو زبانه
برادر تو نیازى به ذوالفقار ندارد
.
مطیع امر تو هستم که انتقام بگیرم
چرا که نوکرتان از خود اختیار ندارد
.
اگر که خاک نباشد مزار محترم تو
براى سرمه ى چشمش کسى غبار ندارد
.
به اشک و خون دل ما بقیع هم شود آباد
گمان کنم که درختى به جز انار ندارد
.
عزیز هر دل مومن تو اینقدَر که غریبى
کسى براى جهاد از تو انتظار ندارد
.
نشد شبیه به مشهد براى تو بنویسم
مسیر قم به مدینه چرا قطار ندارد
.
چه خوب شد دم رفتن به قحط آب نخوردى
چه خوب شد که عیال تو شیرخوار ندارد
.
بدون دل نگرانى برو خیال تو راحت
به خانواده ات آقا کسى که کار ندارد
.
.
.
نوید پورمرادی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید