تا خورد با غصب فدک مادر به دیوار
***
تا خورد با غصب فدک مادر به دیوار
با گریه حک شد سوره ی کوثر به دیوار
زد سیلی آن نامرد و یک آن بی هوا خورد –
پیش حسن محکم سر مادر به دیوار
.
با بی حیایی بر سر زهرا تشر زد
جبریل می زد آه بال و پر به دیوار
.
روی زمین افتاد تا که گوشواره
با گریه عالم تکیه زد مضطر به دیوار
.
از صبح خلقت تا به صبح روز محشر
لعنت فرستاده ست پیغمبر به دیوار
.
لعنت بر آن دستان هیزم آوری که
هر لحظه می زد آتشی دیگر به دیوار
.
سر را علی شرمنده می انداخت پایین
می رفت بالا شعله ها از در به دیوار
.
شد بیشتر از پیش هر چه درد پهلو
نزدیک می شد بیشتر بستر به دیوار
.
” عجّل وفاتی ” شد اجابت تا حسینش
زل زد شبانه با دو چشم تر به دیوار
.
تابوت را می ساخت پنهانی و کم کم
چون تکیه می زد گوشه ای دختر به دیوار
.
در خانه تیغِ ذوالفقارش می کشید آه
در کوچه می شد خیره تا حیدر به دیوار !
.
.
.
مرضیه عاطفی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید