تو ای دشمن مرا با این همه آه و فغان کشتی
مرا تنها نکشتی مصطفی را بی گمان کشتی
.
اگر صیّاد صیدش را کشد در حال پروازش
تو ای بی رحم صیدت را میان آشیان کشتی
.
گل ار چیند کسی از باغبانش عذر می خواهد
تو گل چیدی و باغ آتش زدی و باغبان کشتی
.
مرا کشتی به جرم آن که یاری علی کردم
چه عذری آوری فردا که طفلی بی زبان کشتی
.
گرفتم آمدی از خانه مولا را بری مسجد
چرا زهرای او را در کنار آستان کشتی
.
نه تنها از درختی میوه ای نارس جدا کردی
که تو با یک لگد ، یک سوم از ما خاندان کشتی
.
.
.
استاد حاج علی انسانی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید