خانه ای که سر در آن جای چوب پرچم است
***
خانه ای که سر در آن جای چوب پرچم است
چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است
.
هم چو سلمان اندرونی رفتن این خانه ها
رزق هر کس نیست حرف محرم و نامحرم است
.
خرج این روضه گرفتن از جگرها می رسد
نوکری با خون دل خوردن همیشه توأم است
.
این که ما نوکر شدیم از ربنای مادر است
مثل عیسی که عروجش از دعای مریم است
.
دست من که نیست نامت گریه در می آورد
کار خورشید است این که روی هر گل شبنم است
.
یا حسینِ سینه زن جانم حسین فاطمه ست
در قرار سینه زن ها پاسخ دم با دم است
.
خوب و بد را می خرند این است رسم کربلا
تلخی چای عراق و شهد شکر با هم است
.
دستْ از این دامن کشیدن تیرگی می آورد
خوش به حال آن که چنگ التماسش محکم است
.
بابت هر روضه ای از روضه های کربلا
باید از جان هم گذشت اما بضاعت ها کم است
.
.
.
حسین قربانچه
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید