نذر خیمه
sli 18

دستش از عمه کشید ؛ و بدنش می پیچید

***

دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید

زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید

.

گردبادی ز خیامی به نظر می آمد

گردش انگار زمین و زمنش می پیچید

.

می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود

و طنین رجزش تا وطنش می پیچید

.

نوجوان بود ولی صولت صفّینی داشت

چو غزالی ز کف صید ، تنش می پیچید

.

ز سر عمّامه و نعلین ز پایش وا شد

ذکر یا فاطمه ی بت شکنش می پیچید

.

تا تَه لشگر دشمن نفسش قدرت داشت

نعره اش در جگر پر محنش می پیچید

.

دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پر است

داشت گرد عموی صف شکنش می پیچید

.

ناگه از پرده ی دل کرد صدا ” وا اُمّاه “

دست بُبریده ی او دور تنش می پیچید

.

تیغ بر فرق سرش ، نیزه به پهلویش  خورد

نعره ی حیدری یا حسنش می پیچید

.

جای جای بدنش خسته و بیراه شکست

دور خود دید که زاغ و زغنش می پیچید

.

سایه روشن شدن تیغ و سنان داد نشان

که عمو نیزه ای اندر دهنش می پیچید

.

ناگهان گشت سرش بر سر یک نیزه بلند

داشت در خون ، عموی بی کفنش می پیچید

.

.

.

حاج محمود ژولیده

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose