هلا ! ای جسم من ای خفته ای زندانیِ دیوار
***
هلا ! ای جسم من ای خفته ای زندانیِ دیوار
فقط با مرگ از این خواب سنگین می شوی بیدار
.
فراری از تمام مردم دنیا مسیرم خورد
به قبرستان به شهر مردمِ آرام و بی آزار
.
می اندیشم به آرامش به خوابی خوش درون خاک
جهان ! ای بختک بی انتها دست از سرم بردار
.
به سر شوق رهایی داشتم از این جهان اما
نفس در سینه ام اصرار کرد اصرار کرد اصرار
.
به ساز خود مرا رقصاند و بی تنبوره رقصیدم
جهان این مست لامذهب ، جهان این پیر لاکردار
.
جهان آری چه فرقی می کند با سیب یا گندم
فریبم داد با درهم فریبم داد با دینار
.
جهان این استخوان خوک در دست جذامی ها
جهان این مثل آب بینیِ احشام ، بی مقدار
.
جهان یک روز در صفین ، جهان یک روز بر منبر
فریبم داد با قرآن فریبم داد با دستار
.
جهان نگذاشت تا روز دهم در کربلا باشم
چه فرقی می کند حالا شوم تواب یا مختار
.
جهان این نخ نمای رنگ و رو رفته ولی گاهی
شبیه چادر مادربزرگم می شود گلدار
.
جهان این تیره ی خاموش روشن می شود آری
محرم ها که می کوبم سیاهی بر در و دیوار
.
همان وقتی که اشکی می چکد در روضه از چشمم
همان وقتی که می گویند از گودال از مسمار
.
همان وقتی که در مشّایه خوابم برد روی خاک
دلم آن خواب را می خواهد آن رویای بی تکرار
.
عمود آخر است و چشم های خیس من بسته است
به گوشم می رسد اهلا و سهلا مرحبا زوار
.
جهان پایان خوبی با حسین ابن علی دارد
تو تنها گریه کن در روضه ، باقی را به او بسپار
.
جهان زیبا جهان زیبا جهان زیبا جهان زیباست
جهان با حضرت زهرا جهان با حیدر کرار
.
انالحق شطحِ منصور است روی دار اما ما
علیُ حق به لب داریم همچون میثم تمار ….
.
.
.
سید حمیدرضا برقعی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید