ساکن میخانه ام تا حلقه بر در می زنم
***
ساکن میخانه ام تا حلقه بر در می زنم
هوشم و مستانه دم از عشق حیدر می زنم
.
مست اگر هستم مرا جام ولایت دادهاند
باده ی حب علی از جام کوثر می زنم
.
روسیاه از جُرم اما روسفید از حبّ او
با علی صیقل بر این روح مکدر می زنم
.
دم ز مولایم نه تنها با زبان با فعل خیر
با همه ایمان از آن جان مطهر می زنم
.
از همان روزی که گشتم از اضافات گِلش
تا کنون دارم می الله اکبر می زنم
.
در دو عالم حیدر کرار مولای من است
دم ز اوصاف تولایش مکرر می زنم
.
دیدم از روز ازل ، دل را به صحرای غدیر
دست بیعت اینچنین بر دست دلبر می زنم
.
با نگاه لطف مولا انتخابم کرد و گفت
من خودم نام تو را در متن دفتر می زنم
.
شاه دین پوشادن چون رخت غلامی بر تنم
گفت بر پیشانی ات خود مهر نوکر می زنم
.
اختصاصم داد از نور تولایش علی
سجده از آن روز تا حالا بر این در می زنم
.
خم خم از خم غدیر خم مرا نوشاند و دید
سر به سودای علی بر کوی داور می زنم
.
وجه سبحان یک نظر فرمود و ما را جذب کرد
سر به خاک پای آن الله منظر می زنم
.
صبح تا شب پنج نوبت با سرود الاذان
بر مناره دم از آن یک دانه سرور می زنم
.
در شعاع آفتاب روی او چون ذره ای
بوسه بر پایش سر دست پیمبر می زنم
.
گفت پیغمبر جماعت را در آن صحرای عشق
دم ز مدح مرتضی بالای منبر می زنم
.
گفت از فضلش همین بس که منم مداح او
دم ز وصف آیه ی ” بلّغ ” سراسر می زنم
.
بی تولای علی کامل نگردد دین حق
با تولای علی آن حرف آخر می زنم
.
هر که من مولای اویم این علی مولای اوست
مُهر بر اکمال دین با حُکم حیدر می زنم
.
از خدا دستور دارم بیعتش گیرم ز خلق
هر که سر پیچید بر آن کس مُهر کافر می زنم
.
خون او خون من است و جان او جان من است
این صلا را نیز با فرمان داور می زنم
.
از حسن تا مهدی او جانشینان منند
یک به یک از بهرشان حکم برابر می زنم
.
تیغ حیدر پشتوان نصرت دین خداست
بوسه بر دستان این آزاده رهبر می زنم
.
دشمنان را سخت کشت و یلان را زد زمین
حرف دیگر را از آن دیوار و آن در می زنم
.
انتقام کشته های بدر و خیبر پشت در
ضجّه بر یک غنچه ی نشکفته پرپر می زنم
.
مادری از پشت در فریاد میزد ” علی “
دم به دم فریاد از فریاد مادر می زنم
.
تا شهید انتقام سیلی زهرا شوم
بر سرم سربند یا زهرای اطهر می زنم
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید