شروع می شود این شعر تازه با زینب
***
شروع می شود این شعر تازه با زینب
مگر که گوشه ی چشمی کند به ما زینب
.
هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب
سلام حضرت بانو سلام یا زینب
.
به غیر تو ز تمامی خلق دل کندیم
به چادر تو همیشه دخیل می بندیم
.
حیا به پاکی تو اقتدا مکرر داشت
علی به یمن تو در خانه اش دو کوثر داشت
.
خوشا به حال حسینی که چون تو خواهر داشت
و با تو فاطمه آیینه در برابر داشت
.
میاید از گل سجاده ی تو عطر خدا
فدای نافله هایت عقیله ی طه
.
اراده کرد خدا تا به عشق جان بدهد
به خاک سرد زمین نور آسمان بدهد
.
تو را نشان تمام پیمبران بدهد
که پیش صبر شما صبر امتحان بدهد
.
به آستان شما کوه سجده خواهد کرد
و هر مجاهد نستوه سجده خواهد کرد
.
تو آمدی و کس و کار من شدی بی بی
میان حادثه ها شیر زن شدی بی بی
.
شبیه مادر خود ممتحن شدی بی بی
کسای روی سر پنج تن شدی بی بی
.
همیشه ذکر لب اهل بیت نام شماست
منم غلام کسی که خودش غلام شماست
.
ظهور عزت پروردگار خطبه ی تو
کلاس صبر کلاس وقار خطبه ی تو
.
قرار داده به هر بی قرار خطبه ی تو
دمی شد از دو دم ذوالفقار خطبه ی تو
.
کشانده ای تو به حیرت همه نظرها را
زبان سرخ تو بر باد داده سرها را
.
پناه امت پیغمبر است چادرتان
زمان وحشت ما سنگر است چادرتان
.
یقین که فاتح صد خیبر است چادرتان
و سایبان وسط محشر است چادرتان
.
ندیده مردی دوران به مردی این زن
که رفته است به جنگ عقیده با دشمن
.
اگرچه رنج و بلا دید جا نزد اصلا
به راه عاشقی اش پشت پا نزد اصلا
.
به جز حسین کسی را صدا نرد اصلا
و دست رد به غم کربلا نزد اصلا
.
درست مثل علی در نبردها غوغاست
شجاعتش به خدا چون شجاعت زهراست
.
عقیله بود ولی در حصار غربت بود
هجوم درد به قلبش ورای طاقت بود
.
همیشه سهمیه اش از جهان مصیبت بود
دلش شکسته ی گودال بود و غارت بود
.
نرفته است ز یادش هجوم سرنیزه
سری که ذبح شد از پشت و رفت بر نیزه
.
چقدر غصه ی بازار رفتنش را خورد
میان راه ز شمر و سنان لگدها خورد
.
شکست ! زخم جدایی دلبرش را خورد
چنان که شوهرش از دیدن رخش جا خورد
.
هنوز ظرف دلش را به سنگ می کوبند
دوباره پیش رویش طبل جنگ می کوبند
.
.
.
سید پوریا هاشمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید