عمه دیگه بی حوصله م من بابام خیلی دیر کرده
***
عمه دیگه بی حوصله م من بابام خیلی دیر کرده
کاری براش پیش اومده یا موهاش به نیزه گیر کرده
.
عمه خوبه تاریکه اینجا مهتاب امشب نیست عمه
بابام منو اینجور ندیده موهام مرتب نیست عمه
.
عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش آی بچه ها کی شونه داره
.
بابا نیاوردی عمومو شِکوه به عباست کنم من
چشمام نمی بینه که باید با دست احساست کنم من
.
بابا دروغه هر کی گفته ما پیش دشمن کم آوردیم
بابا خیالت جمع باشه هر چی غذا دادن نخوردیم
.
بابا تا اینجا تا خود مرگ با عمه ها صد بار رفتیم
مجبور بودیم تا رسیدیم شرمنده ام بازار رفتیم
.
رو پای زهرا سر گذاشتم خوابیده بودم با لگد زد
اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد
.
من گریه می کردم ولی اون هی ریش خندم کرد بابا
پیش چشای عمه اون شب از مو بلندم کرد بابا
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید