مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
پیشگاه کرمت عرصه ی جولان ها نیست
.
از کرامات فراوان تو خوبان ماتند
این همه حسن در اندیشه ی انسان ها نیست
.
باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند
گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست
.
عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای
احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست
.
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو
گرچه حک نام تو در صفحه ی اذهان ها نیست
.
شام زیر لگد خطبه ی تو جان می داد
مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست
.
رمز عرفان اثر سجده ی پیشانی توست
احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست
.
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست
.
ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست
.
ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست
.
نمک سفره ی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست
.
می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟
مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست
.
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست
.
سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت
خیمه ی سوخته جای سر و سامان ها نیست
.
ناز پرورده ی دستان پر از مهر علی
شأن تو ناقه ی عریان و بیابان ها نیست
.
دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود
بزم می طشت طلا جای پریشان ها نیست
.
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
.
.
.
شاعر : سید پوریا هاشمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید