نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
***
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
تو آمدی و اُمیدی به عشق پیدا شد
.
تو آمدی و خبر آمد از سُرادق عرش
زمین برای همیشه پر از مسیحا شد
.
درست مثل زمان تولد زهرا
مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد
.
هزار حظّ منزّه به دیده اش آمد
همین که چشم ستاره به روی تو وا شد
.
وَ آسمان اگر امروز این همه بالاست
به پای قامت طوبایی شما پا شد
.
صدای پای کریمانه ی تو می آید
دلم به پشت در خانه ی تو می آید
.
تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است
دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است
.
میانِ خیل هزاران هزار بخشنده
برای جود خودش انتخابتان کرده است
.
حساب کردم و دیدم چهارده قرن است
مرا پیاله به دست شرابتان کرده است
.
تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن
تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است
.
قسم به کعبه برای شفاعت فرداست
اگر جواد الائمه خطابتان کرده است
.
خدا سرشته تو را ، تا که مثل نور کند
کریمی اش به کریمی تو ظهور کند
.
مسیح سبز نفس های تو حیاتم داد
شعاع نور ضریحت به جاده ام افتاد
.
برای آن که خدا حاجت مرا بدهد
مرا نوشت مُرید و تو را نوشت مُراد
.
به روی صفحه ی پیشانی ام ملائکه ات
نوشته اند سگِ خانه ی امامِ جواد
.
چگونه لطف نداری به این اسیری که
غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد
.
صدایِ اوّل عشق و صدای آخر عشق
تمام عشقی و ای عشق خانه ات آباد !
.
رسیده است به روی مهت سلام رضا
علی اکبرِ در خانه ی امام رضا
.
تو آمدی پی اکرام و هم نشینی مان
جواب عاطفه باشی به مستکینی مان
.
تو آمدی ز طبق های آسمان پایین
و کردی از پی چشمانتان زمینی مان
.
چگونه دست توسل نیاوریم آقا
تو آمدی که همیشه گدا ببینی مان
.
تویی تو ما حصل چله ی توسل ها
تویی شراب طهورای اربعینی مان
.
تویی که حق خدایی به گردنم داری
تو آفریده شدی تا بیافرینی مان
.
تو را جواد و مرا آفریده ات کردند
قتیل آن دو کمان کشیده ات کردند
.
نگاه بی مَثَلت از تبار خورشید است
ضریحْ گونه ی چشمت مدار خورشید است
.
کواکب از جریان تو نور می گیرند
طلوع نور شما تا دیار خورشید است
.
تو انعکاس جمال امام خورشیدی
شبیه آینه ای که کنار خورشید است
.
همین که سردی مان رفت و فصل گرما شد
به گوش خویش سرودیم کار خورشید است
.
قسم به حرمت خاک زمین کرب و بلا
به آن دیار که مهپاره بار خورشید است
.
جواب کودک خورشید ، سر بریدن نیست
جواب نور گلوی سحر ، بریدن نیست
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید