هرجا که باشد منبری ، پا منبری هست
همراه هر عرض ارادت ، محضری هست
.
ما که به غیر از معجزه از تو ندیدیم
وقتی امامت می کنی پیغمبری هست
.
حیف از قدم های تو که بر خاک باشد
ناقابل است آقای من اینجا سری هست
.
باور کن از سائل شدن آقا شدم من
از بس که در دست تو ذره پروری هست
.
من تا گرفتار تواَم منصور هستم
شکر خدا بر شانه ام بال و پری هست
.
لطفی کنید و خواهشا در را نبندید
تا سائلی بیچاره در پشت دری هست
.
باید که در قلب کریمان جا بگیریم
پیش محمدها دم زهرا بگیریم
.
ای پنجمین آقا ، نماد چارده نور
هفتم کریمی در بلاد چارده نور
.
از هر طرف رفتم نژادت فاطمی بود
حیدرترین زهرا نژاد چارده نور
.
در یک کم از لطف شما هم می توان دید
تصویری از لطف زیاد چارده نور
.
سجاده هم بر منبر تو فخر می کرد
ای زینت زین العباد چارده نور
.
وقتی شما هم دستتان محتاج زهراست
او می شود باب المراد چارده نور
.
نام محمد نام کل اهل بیت است
هستیم با یاد تو یاد چارده نور
.
مدیون قال الباقریم الحمدلله
از مادرت مچکریم الحمدلله
.
تورات اگر تورات شد نام تو را داشت
از بس که باقر بودنت نور خدا داشت
.
هرکه به پابوس تو رفت علامه برگشت
نعلین تو زیر خودش عالم سرا داشت
.
خورشید هم هر روز هنگام طلوعش
به وقت مسجد رفتن از تو اقتدا داشت
.
اولادها آیینه دار مادران اند
این شهر با تو حضرت خیرالنساء داشت
.
در چار گوشش آنقدر توحید می ریخت
می شد اگر که خانه ی تو قبله ؛ جا داشت
.
دست تو از اول به ما خیرش رسیده
دست تو از اول گدا پشت گدا داشت
.
در ناامیدی ها به تو امیدواریم
ما تا قیامت هم گرفتار نگاریم
.
الله اکبر از کراماتی که داری
از سجده و سوز مناجاتی که داری
.
هر شیعه تا محشر بدهکار شما شد
آقای من با این روایاتی که داری
.
کیسه به دوش نیمه شب های مدینه
دارد هوای کوفه سوغاتی که داری
.
لطف تو بر هر سائلی عشق علی بود
شهره است بین شهر خیراتی که داری
.
از جای مُهرت می شود فهمید راحت
شب تا سحر طور عباداتی که داری
.
خاک بقیع تو برای ما بهشت است
بی صحن و بی گنبد … چه جناتی که داری
.
بغض گلویت هر نفس یا لیتنا بود
جنس غم تو مثل داغ کربلا بود
.
ای کربلا رفته بگو با سر چه کردند ؟
با یک تن صد پاره این لشگر چه کردند ؟
.
وقتی که تا گودال رفت انگشترش بود
این قوم با انگشت و انگشتر چه کردند ؟
.
سهم تن یوسف هجوم گرگ ها بود
سرنیزه های کُند با پیکر چه کردند ؟
.
آقا بگو مستوره های آل عصمت
در لحظه های غارت معجر چه کردند ؟
.
یک آستین را روی صورت می گرفتند
رو بنده وقتی رفت در معبر چه کردند ؟
.
پیراهن جدّ تو را که پس نداند
در شام با گهواره ی اصغر چه کردند ؟
.
خیزرانی که بر آن لب می زد
نیشتر بر دل زینب می زد
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید