چند وقتی ست حوصله ابری ست ،
***
چند وقتی ست حوصله ابری ست ،
می چکد چشم بغض نم نم را
در گلویم نشانده اند انگار
همه غصه های عالم را
.
چند وقتی ست کوکبم شوم است ،
کهکشان بخت در همی دارد
دیگر از یاد برده ام انگار
آخرین هیئتی که رفتم را
.
ما که زنبور های کارگریم ،
حال چندی ست دور افتادیم
کندوی اشک هایمان خالی ست ،
سر کشیدیم گرده ی غم را
.
هر چه در کاسه ی شرابم بود ،
گریه های اتاق خوابم بود
صاحب سفره بیش ازین مپسند
این همه رزق و روزی کم را
.
صاحب سفره دست ما خالی ست ،
صاحب سفره نانمان آجر
صاحب سفره خانه ات آباد ،
نکند اول محرم را
.
من برای خودم نمی خواهم ،
کم نگفتم که کم نمی خواهم
هم بلا را ببر هم اینکه بده
اربعین کربلای عالم را
.
سید علی رکن الدین
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید