کشکول من ؛ شکسته در این کوچه ها خدا
***
کشکول من ؛ شکسته در این کوچه ها خدا
دستی بکش به روی سر این گدا ، خدا
.
هر بار در زدم تو جوابم نکرده ای
هر بار گفته ای که بیا ، باوفا خدا
.
از بس گناه کرده ام این چشمه خشک شد
اشکی برای توبه نمانده است یا خدا
.
اوج کمالِ سجده همین سر به زیری است
خیری ندیده بنده ی سر به هوا ، خدا
.
گاهی صلاح طفل به تنبیه گشتن است
پس مرحمت نما و ادب کن مرا خدا
.
این بال ، بال نیست ، وبالِ پریدن است
وقتی سحر مرا نرسانده است تا خدا
.
ممنون که باز تا رمضان زنده مانده ایم
فرصت شده است تا بزنیمت صدا ، خدا
.
در هم بخر سوا نکنی جان ” فاطمه “
در هم بخر به حرمت ” خیر النساء ” خدا
.
گر چه کسی ضمانتمان را نمی کند
اما هنوز هست خراسانِ ما ، خدا
.
در صحن انقلاب ؛ دلم منقلب شده
تا گفته ام به حق ” امام رضا ” ، خدا
.
هر بار کار بندگی ام لنگ می شود
” إنی أعوذ بالحرم کربلا ” ، خدا
.
ما را ” حسین ” لطف نمود و درست کرد
ما را ” حسین فاطمه ” کرده است با خدا
.
در ظاهر است ذکر لب ما ” حسین حسین “
در باطن است ذکر لب ما خدا ، خدا
.
این روزها که تشنه ترم یاد می کنم
کام عطش کشیده ی ارباب را ، خدا
.
لب تشنه بود و رفت به گودال ، آه آه
دارد صدای شمر می آید ز قتلگاه
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید