گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
***
گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
.
بیماری فراق برایم بس است بس
لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس
.
سلطان نظر به اشک من و ناله ام نمود
دعوت به میهمانی هرساله ام نمود
.
اینجا برای من ، من بیچاره … جا که هست
باشد مریض می شوم اصلا شفا که هست
.
گم می شوم میان حرم ، آشنا که هست
اصلا چه احتیاج به مردم ؟ رضا که هست
.
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند
.
باید که این جهان شود آماده ی فرج
هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج
.
هرچند بسته است غریبانه راه حج
باز است تا ابد حرم ثامن الحجج
.
باید همیشه روی به دارالشفا کنیم
هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم
.
سلطان سلام باز به پابوس آمدم
هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم
.
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
.
غرق غم است قلبم و ناجور می زند
دست خودم که نیست دلم شور می زند
امسال هم خدا کند آدم کنی مرا
نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا
.
نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
.
جان جواد روزی اشک مرا بده
من التماس می کنمت کربلا بده
.
کم کم ز راه می رسد آقای بی کفن
مارا به قافله برسان یا ابالحسن
.
دلتنگ روضه ایم و پریشان سوختن
دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن
.
ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا
محروممان مکن ، نگرانیم یا رضا
.
.
.
مجید تال
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید