گفتن از فاطمه یک عمر زمان می خواهد
***
گفتن از فاطمه یک عمر زمان می خواهد
صاحبان سخن از کل جهان می خواهد
.
حقش این است که فریاد زنم حُبّش را
حُبّ او واجب عینی است ، اذان می خواهد
.
گره کار دلم کور شد و فهمیدم
ذکر یا فاطمه ، یا فاطمه جان می خواهد
.
باید از غصه ی او آه کشد ، گریه کند
هر کسی اذن ورودی به جنان می خواهد
.
روضه ی فاطمه را مرد نمی فهمد که
روضه اش مجلس مخصوص زنان می خواهد
.
کار ما نیست بگوییم غم زهرا را
او هزاران ملَکِ مرثیه خوان می خواهد
.
این جماعت که به زهرا و علی تاخته اند
در حقیقت همه ی قائله را باخته اند
.
که بگویند چه آمد به سر مادرمان
کل عالم بشود در به در مادرمان
.
روضه خوان کاش بگوید چه کسی در کوچه
آتش انداخته بر بال و پر مادرمان
.
آه … جا دارد اگر عالم و آدم بشود
همه قربان دل شعله ور مادرمان
.
گوش عالم نشینده است به جانسوزی آن
ناله ی بی رمقِ پشتِ درِ مادرمان
.
آن قدَر غربت زهرا و علی اوج گرفت
نتوانست بماند ، پسرِ مادرمان
.
پسرش رفـت که از غصه ی پرپر شدنش
دو سه ماهی است شده خون ، جگرِ مادرمان
.
این جماعت که به زهرا و علی تاخته اند
در حقیقت همه ی قائله را باخته اند
.
دو سه ماهی است که او قدر جهان غم دارد
چشم او اشک به اندازه ی عالم دارد
.
دو سه ماهی است علی در وسط خانه ی خود
جای کوثر ، دو سه تا چشمه ی زمزم دارد
.
بچه هایش همه گریان و پریشان اما …
حسنش چند برابر غم و ماتم دارد
.
گوشه ی خانه نشسته است به خود می گوید
این مدینه چقَدَر مرد خدا کم دارد
.
یک نفر نیست عیادت کند از مادر ما
اصلا این شهر ، زن مومنه ای هم دارد ؟
.
دلمان تنگ پیمبر شده و می دانیم
بعد او شهر نبی ، غصه دمادم دارد
.
این جماعت که به زهرا و علی تاخته اند
در حقیقت همه ی قائله را باخته اند
.
.
.
پوریا باقری
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید