گویا که این جوانی ایام سخت پیری
***
گویا که این جوانی ایام سخت پیری
گویا که در مدینه فصل گلابگیری
در محضر سلیمان هدهد به آتش آمد
آتش که شد مهیّا گل خود به آتش آمد
.
گلاب سرخ از گل سپید گرفتن
ازم شهید گرفتن
.
یه عده از کشتن تو عید گرفتن
ازم شهید گرفتن
.
یا فاطمه یا زهرا
.
آیینه را شکستند در رسم آدمی نیست
جز غصه ی جدایی در جان غمی نیست
.
دروازه ی شکسته وقتی که با تو لج کرد
مسمار در سرش را سوی دل تو کج کرد
.
زمین که خوردم همه امید گرفتن
ازم شهید گرفتن
.
جلو چش تو منو ندید گرفتن
ازم شهید گرفتن
.
یا فاطمه یا زهرا
.
خشتی که در مدینه بنیان کافری شد
در کربلا دلیل آیات بی سری شد
.
آنان که نامسلمان خواندند امام خود را
خوردند به نرخ معجر نان حرام خود را
.
جونشو وقتی زهرا رسید گرفتن
ازم شهید گرفتن
.
سرش رو پیش چشم یزید گرفتن
ازم شهید گرفتن
.
حسین من وای وای وای
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید