نذر خیمه
sli 18

یک چشم تو خواب و یکى بیدار مانده

***

یک چشم تو خواب و یکى بیدار مانده
بانوى خوبم ، تا سحر بسیار مانده
.
زانو بغل کردم ، شدم خیره به بستر
مثل کسى که بر سرش آوار مانده
.
قرآن بخوانم ؟ هم تو هم من جان بگیریم ؟
از فرصت دیدار یک مقدار مانده
.
با دست ها دنبال مُهر و جانمازى
سیلى که خوردى ، چشم هایت تار مانده
.
انگار بدجور استخوانت جوش خورده
بعد از سه ماه ، این دردِ بد کردار مانده
.
در شعله چادر سوخت ، زهرا سوخت ، در سوخت
امّا صحیح و سالم این مسمار مانده
.
از خانه تا مسجد ، میان کوچه دیدم
خون تو روى کاگلِ دیوار مانده
.
قبل از نماز مغرب از بس سرفه کردى
دیگر از آن سجاده یک گلزار مانده
.
امشب که غسلت مى دهم ، مى فهمم آخر
که زیر این چادر چقدر اسرار مانده !
.
نصف شبى دیدم حسن رفته به کوچه
دارد خودش را مى زند ، غمبار مانده
.
یک کم به جاى نان به فکر بچه ها باش
در این مصیبت خانه ، خیلى کار مانده
.
گفتى خودم باید حسینم را بشویم
چه حکمتى در پشت این اصرار مانده
.
موهاى زینب شانه خورد و شانه افتاد
شانه به موهاى حسین انگار مانده
.
یک روز برمى گردى و مى بینى آن روز
موهاى او در دست نیزه دار مانده
.
این قوم زن را مى زنند ، آن هم چه راحت
در بینشان این رسمِ ناهنجار مانده
.
دو مرتبه ناموس من را مى زنند ، آه
کوچه گذشت ، اما سر بازار مانده
.
چادر نمازت را بده زینب که فردا
بى پوشیه در بین آن تالار مانده

.

.

.

حسین قربانچه

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose