علی اصغر ذاکری
.
نهال اهل حرم طعمه ی تبر شده است
تنت چقدر سزاوار بال و پر شده است
.
میان نیزه و شمشیر و خون حلالم کن
برات عشق من این قدر درد سر شده است
.
دوباره داغ دلم تازه شد که می بینم
تن تو از تن بابات زخم تر شده است
.
به عمه ات چه بگویم اگر تو را پرسید
قدش خمیده ببین دست بر کمر شده است
.
صدای مادرت از خیمه ها بلند شده
ز آنچه بر سرمان آمده خبر شده است
.
در این دقایق کوتاه قد بلند شدی
چه کرده اند قدت را که این قدر شده است
.
عمو چه خوب نبودی نظر کنی به تنم
برای تاخت اسبان شان گذر شده است
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید