حسرت دیدن تو حسرت ساعات من است
سوختن پای غمت روح عبادات من است
.
با دعای فرجت ، حاجت دنیا دارم
شرمساری من از زشتی نیّات من است
.
دلخوشم من به کریمی که به او بد کردم
او ولی جای غضب ، فکر مراعات من است
.
تو دعا می کنی و سر به سلامت دارم
نافله خواندن تو حرز بلیّات من است
.
گریه های سحرم وقف غریبی تو بود
گریه های سحرم خیر و مبرّات من است
.
تا نیایی گره از کار دلم وا نشود
بی تو هر روز خودش روز مکافات من است
.
چه کسی گفته اگر که بروم کرب و بلا
پیرهن یا کفنی هدیه و سوغات من است
.
داغدار نفس سوخته ی سلطانم
همه ی عزت من اوج مصیبات من است
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید