آسمان زیر پرت بود زمین افتادی
یک عبا روی سرت بود زمین افتادی
.
نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید
نه کسی دور و برت بود زمین افتادی
.
صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی
مادرت در نظرت بود زمین افتادی
.
زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست
آتشی بر جگرت بود زمین افتادی
.
مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی
خوب شد که پسرت بود زمین افتادی
.
ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین
نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین
.
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت
.
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید