کوکب دردانه ی عصمت نگینش زینب است
***
کوکب دردانه ی عصمت نگینش زینب است
آیه ی ایاک نعبد ، نستعین اش زینب است
.
رتبه ی ممسوسه فی ذات در تسخیر اوست
جلوه ی مستغرق رب ، دستچینش زینب است
.
کم ندارد چیزی از مادر بزرگش پس بگو
کربلا تا شام ، ام المومنینش زینب است
.
واقعا زن نیست این ، پروردگار مردهاست
انقلاب کربلا مرد آفرینش زینب است
.
خیمه های کربلا ام البناتش زینب است
کشته های نینوا ام البنینش زینب است
.
فاطمه زینب ؛ حسن زینب ؛ پیمبر زینب است
حیدر کرار لحن آتشینش زینب است
.
مستجیر بیرق عباس گرچه شد حسین
پرچم صاحب لوا حبل المتینش زینب است
.
آنکه بین ازدحام چشم های شامیان
رو گرفت از دشمنان با آستینش زینب است
.
گرچه در بزم عبیدالله او پایین نشست
صبح محشر بانوی بالانشینش زینب است
.
.
.
در محضرت خمند
طفلان من شبیه دو ابروی در همند
.
مثل دو رشته کوه
لطفی نما ببین چقدر قرص و محکمند
.
گفتند یا حسین
جنگ آورند و باخبر از اسم اعظمند
.
برعکس زلف تو
خوش غیرتان من دو سپاه منظمند
.
احرام بسته اند
این مُحرمان به مادر تو نیز مَحرمند
.
از نسل کوثرند
در کربلا تو کعبه ای و این دو زمزمند
.
در دست های تو
مانند ذولفقار دودم فخر عالمند
.
بی خود و بی زره
هنگام رزم چون علی اکبر مصمّمند
.
محشر به پاشده
در صحنه ی نبرد زمانی که با همند
.
تکبیر می کشند
صد گرگ را به پنجه چنان شیر می کشند
.
می ایستد زمان
وقتی میان معرکه شمشیر می کشند
.
صفّین و بدر را
حیدرتر از همیشه به تصویر می کشند
.
پای سپاه را
با حلقه های زلف به زنجیر می کشند
.
لرزیده میمنه
با اینکه بین میسره تکبیر می کشند
.
از شرم تیرها
در لا به لای پیکرشان تیر می کشد
.
آرام جان من
پرپر شدند هر دو گل ارغوان من
.
بالای جسمشان
گریه تو می کنی و گرفته زبان من
.
پهلویشان شکست
خندید لشگری به دو تا نوجوان من
.
داغ جوان چه کرد
قدّم کمان شد از غم تو قد کمان من
.
از پیش من نرو
ای تشنه لب به جان تو بسته است جان من
.
قرآن برای من
با حنجر بریده بخوان خوش بیان من
.
دندان تو شکست
خون تو جاری است ولی از دهان من
.
رفتی تو در تنور
خاکستری ست بعد تو دیگر جهان من
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید