امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پرواز کنان راهی دلبر شدنم را
.
چشمان من از شوق مهیای شراب است
مدیون توام لذت ساغر شدنم را
.
آنقدر نرفتم ز در خانه گرفتم
تا روز ابد سائل این در شدنم را
.
گفتند برو نوکر صاحب کرمی باش
دادم به شما نامه ی قنبر شدنم را
.
یک عمر به دور سر تو گرم طوافم
امضا بزن از اهل جهان سر شدنم را
.
باید که به گوش همه حالا برسانم
فورا خبر مست پیمبر شدنم را
.
خوب است بدانند به دربار رسیدم
تا پشت در احمد مختار رسیدم
.
روزی که تو از راه رسیدی دل ما ریخت
خیر قدمت ولوله در ارض و سما ریخت
.
کفار هم از بودن تو بهره گرفتند
باران کرامات تو آقا همه جا ریخت
.
مکه ز نفس های تو توحید سرا شد
از بس که به هرجا گذرت عطر خدا ریخت
.
دیدند به ایوان مدائن ترک افتاد
از هیبت سبحانی تو بتکده ها ریخت
.
پیچید در عالم خبر آمدن تو
تا صبح در خانه ی تو خیل گدا ریخت
.
گر اهل مناجات شدیم علتش این بود
الطاف تو در کاسه ی ما شوق دعا ریخت
.
با امر شما ساعت خورشید عوض شد
حتی جهت حرکت خورشید عوض شد
.
تا هست خدا نام تو برجاست یقینا
بر دامن تو دست گداهاست یقینا
.
در کشور ما اسم تو در صدر اسامی است
چون نام محمد شرف ماست یقینا
.
یک عمر پناه غم تو چادر زهراست
پس دختر تو ام ابیهاست یقینا
.
فهمیدم از این بوسه ی هر روزه به دستش
آرامش تو حضرت زهراست یقینا
.
وقتی همه جا ورد زبان تو علی بود
یعنی که وصی حضرت مولاست یقینا
.
هر بار که در جنگ به کار تو گره خورد
شمشیر علی حل معماست یقینا
.
با تیغ کج آورده به حیرت همگان را
خم کرده قد و قامت شمشاد قدان را
.
ما تا به ابد دست به دامان شماییم
خاریم ولی جزو گلستان شماییم
.
خشکیم کویریم ولی شکرگزاریم
صد شکر که لب تشنه ی باران شماییم
.
از ری به امیدی در این خانه رسیدیم
راهی بده آقا همه مهمان شماییم
.
ای کاش که ما را به غلامی بپذیرید
تا فخر کنیم این که غلامان شماییم
.
ما شیعه شدیم از کرم حضرت صادق
مومن به تعالیم و مسلمان شماییم
.
ارث از تو گرفتیم که بی تاب حسینیم
دلسوخته ی دیده ی گریان شماییم
.
از یمن روایات شما روضه نشینیم
در بند حسینیم و گرفتار ترینیم
.
.
.
سید پوریا هاشمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید