انقلاب گریه دارد ؛ گریه هایش حکمت است
***
انقلاب گریه دارد ؛ گریه هایش حکمت است
با همین رخت اسیری رهبر این نهضت است
دست بسته ، بسته دست ظلم را بی واهمه
ناقه اش بی محمل است اما در اوج عزت است
.
زیر این شلاق ها مانند سروی استوار
گرچه مظلوم است اما باطنا پر قدرت است
.
بی ادب ها هرچه توهین می کنند او ساکت است
چون میان عرش اعلی با خدا هم صحبت است
.
یک تنه در کوچه های شام غوغا می کند
مثل ابراهیم ؛ زین العابدین یک امت است
.
خطبه اش طوفان شد و کاخ ستم را خاک کرد
او زبانش ذوالفقار است و کلامش ضربت است
.
عالمی در تحت امر زینب کبری ولی
زینب کبری خودش گوشش به امر حضرت است
.
پیش این عمامه ی کهنه که دیگر سوخته
زرق و برق شام و قصر حاکمش بی قیمت است
.
شوق دارد که بیاید اربعین تا کربلا
اربعین تا کربلا رفتن تمام نعمت است
.
کی شود تا که برایش یک حرم برپا کنیم
زائری دیگر ندارد دور قبرش خلوت است
.
گریه باید کرد بر این روزگار بی وفا
با تمام این فضائل سهم آقا غربت است
.
عمه ها و خواهرانش در شلوغی مانده اند
زخم جانسوز ولی الله زخم غیرت است
.
مقتل و طشت و تنور و نیزه و شام خراب
این چه مهمانی ست که شاه شهیدان دعوت است
.
.
.
سید پوریا هاشمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید