باغ و بهارم ، در خزانی زرد ، برگرد
***
باغ و بهارم ، در خزانی زرد ، برگرد
گرمایِ عمرم ، در هوایی سرد ، برگرد
.
عمر گران ، بی دیدنِ رویت هدر شد
هجران ، چه خاکی بر سر ما کرد ، برگرد
از معصیت ها ، عاقبت رنگِ سیاهی …
سایه به روی شهرمان گسترد ، برگرد
.
دوریِ از خورشید ، در دوران تاریک
غم را میان سینه ها پرورد ، برگرد
.
خسته شدی از دست ما ؟! العفو ، العفو
خسته شدیم از دوری ات ، برگرد ، برگرد
.
برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را
زهراست تنها و چهل نامرد … برگرد
.
آقا قسم بر ناله ی ” فِضه خُذینی “
آقا قسم بر سینه ی پر درد برگرد
ای شاهِ لب تشنه که در گودال ماندی
زهرا برایت ظرف آب آورد ، برگرد
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید