نذر خیمه
sli 18

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند

از من تمام روزگارم را گرفتند

.

از این جدایی جان من بر لب رسیده

هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

.

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره

در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند

.

اما خیالت تخت هر جایی رسیدم

خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند

.

حالم بد است اما خدا را شکر در قم

با مهربانی حال زارم را گرفتند

.

با احترام و عزت و شوکت کمی از

این بار غم‌ هایی که دارم را گرفتند

.

حتی زمان پر زدن از این قبیله

مردم همه دور مزارم را گرفتند

.

در شام اما خواهری مضطر چنین گفت :

یا رب ببین دار و ندارم را گرفتند

.

بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است

وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند

.

نیمی ز معجر سوخت … نیمی را کشیدند

اصلا تمام اعتبارم را گرفتند

.

در گوش من مانده صدای ذوالجناحش

می‌گفت : با نیزه ، سوارم را گرفتند

.

یک ” یادگاری ” بود … اما در خرابه

” بنت الحسین ” آن یادگارم را گرفتند

.

.

.

محمدجواد شیرازی

.


برای حمایت از خیمه کلیک کنید

محبوب‌ترین ها

indian desi xx good porn vidoes bokeb barat selingkuh hot desi sex clip wwwbadjojo sexof india 18sxx Melayu
www teen sex video download bfxxxporn.net original marathi sex beeg.indian xxxonlydesi.com xxxvideose