تازه رسیده از سفر کربلا سرت
***
تازه رسیده از سفر کربلا سرت
بین تن تو فاصله افتاده تا سرت
.
با پهلوی شکسته و با صورت کبود
کنج تنور کوفه کشانده مرا سرت
.
پیشانی ات شکسته و موهات کم شده
خاکستر تنور چه کرده است با سرت ؟
.
رگ های گردنت چقدر نامرتب است
ای جان من چگونه جدا شد مگر سرت ؟
.
این جای سنگ نیست ، گمان می کنم حسین
افتاده است زیر سم اسب ها سرت …
.
باید کمی گلاب بیارم بشویمت
خاکی شده است از ستم بی حیا سرت
.
چشمان تو همیشه به دنبال زینب است
تا اربعین اگر برود هر کجا سرت
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید