تو آسمونا دنبالت بودم
***
تو آسمونا دنبالت بودم توی خرابه سر درآوردی
به شوق دیدن رقیه ات با سر اومدی و پر درآوردی
.
پریشونی پریشونم کجا بودی نمی دونم
دلم تنگ نگاهت بود بابا جونم بابا جونم
.
سرت زخمی سرم زخمی تموم پیکرم زخمی
شبیه مادرت شد روی از گل بهترم زخمی
.
ای بابایی ای بابایی
.
تو آسـمونا دنبالت بودم سر از تشت طلا در آوردی
چند شب پیش خواب تو رو دیدم دیدم برا ما معجر آوردی
.
تموم معجرا سوخته همه بال و پرا سوخته
غروب روز عاشورا موهای دخترت سوخته
.
به جای چادر عمه پارچه ی سوخته سرم کرده
بابا چشام که یادت هست ببین حالا ورم کرده
.
ای بابایی ای بابایی
.
تو آسـمونا دنبالت بودم ولی تو بزم می تو رو دیدم
وقتی که اون حَرفه رو زد بابا خیلی برا سکینه ترسیدم
.
چقدر اینا بدن بابا چقدر ما رو زدن بابا
بگو گوشواره هامو دختراشون پس بدن بابا
.
تموم معجرا سوخته همه بال و پرا سوخته
غروب روز عاشورا موهای دخترت سوخته
.
ای بابایی ای بابایی
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید